امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

اسب‌سواری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

سوارکاری

فونتیک فارسی

asbsavaari
اسم
ورزش horsemanship, riding, saddle horse, horse riding, horseback riding, jockeying, equitation, equestrianism

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- سرگرمی‌های او دویدن و اسب‌سواری است.

- Her hobbies include running and horse riding.

- اسب‌سواری در پارک ممنوع است.

- Horseback riding is not permitted in the park.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت اسب‌سواری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اسب‌سواری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/اسب‌سواری

لغات نزدیک اسب‌سواری

پیشنهاد بهبود معانی