فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بدمزه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بدطعم
  • فونتیک فارسی

    badmaz(z)e
  • صفت
    bad-tasting, brackish, distasteful, unappetizing, nasty, unsavory
    • - دارو بدمزه است و این موضوع بلعیدن آن را برای کودک سخت می‌کند.

    • - The medicine had a bad-tasting flavor, making it difficult for the child to swallow.
    • - سوشی بدمزه

    • - unappetizing sushi
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بدمزه

ارجاع به لغت بدمزه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بدمزه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بدمزه

لغات نزدیک بدمزه

پیشنهاد بهبود معانی