آخرین به‌روزرسانی:

برازیدن به انگلیسی

معنی

فعل لازم
فونتیک فارسی / baraazidan /

to become, to suit, to befit, to fit, to comport

برازنده بودن، شایسته بودن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برازیدن

  1. مترادف:
    برازنده بودن زیبندگی داشتن زیبیدن زیبا نمودن زیبنده‌بودن سزاوار بودن شایسته بودن طرازیدن
  1. مترادف:
    پینه کردن وصله کردن

ارجاع به لغت برازیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برازیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برازیدن

لغات نزدیک برازیدن

پیشنهاد بهبود معانی