با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

بستنی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نوعی خوراکی که از شیر و شکر غیره تهیه می‌شود

فونتیک فارسی

bastani
اسم
ice cream, ice

- تا خرخره بستنی خوردن

- binging on ice cream

- او لیس سریعی به قیف بستنی خود زد.

- He gave a quick lick at his ice cream cone.

- مزه‌ی بستنی می‌دهد.

- It tastes like ice cream.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بستنی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بستنی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بستنی

پیشنهاد بهبود معانی