آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

بلد شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / balad shodan /

to learn, to come to know, to become cognizant of

to learn

to come to know

to become cognizant of

آموختن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

شنا بلد شدن

to learn to swim

می‌خواهم یک زبان جدید بلد شوم.

I want to learn a new language.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بلد شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بلد شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بلد شدن

لغات نزدیک بلد شدن

پیشنهاد بهبود معانی