فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

بهبودی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نیکی، شفا، مداوا
  • فونتیک فارسی

    behboodi
  • اسم
    betterment, recuperation, improvement, mend, amendment, amelioration, well-being, recovery
    • - بهبودی سریع او شگفت‌انگیز بود.

    • - His quick recovery was quite surprising.
    • - بهبودی وضع اقتصاد کشور مستلزم ایجاد یک سازگان بانکی آزاد است.

    • - The improvement of the country's economy requires the establishment of a free banking system.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد بهبودی

ارجاع به لغت بهبودی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بهبودی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بهبودی

پیشنهاد بهبود معانی