فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉
بیا تولد

    بی‌جا به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    • فونتیک فارسی

      bi jaa
    • inopportune, improper, baseless, groundless
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد بی‌جا

    1. بی‌خود، بی‌فایده، بیهوده ≠ بجا، روا
    2. بی‌مناسبت، نابه‌هنگام، بی‌مورد، بی‌موقع، بی‌وقت، بی‌هنگام
    3. نابجا، نادرست، ناروا، ناشایست، ناصواب
    4. نامتناسب، نامناسب
    5. ناموجه، ناوارد

    ارجاع به لغت بی‌جا

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «بی‌جا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بی‌جا

    لغات نزدیک بی‌جا

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری