آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

روا به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / ravaa /

valid, admissible, justifiable, customary

valid

admissible

justifiable

customary

موجه

استدلال او در این بحث روا است.

His argument holds valid in this discussion.

وکیل استدلال کرد که حکم روا نیست.

The lawyer argued that the statement was not admissible.

صفت
فونتیک فارسی / ravaa /

authorized, fair, lawful, legal, permissible, allowable, legitimate

authorized

fair

lawful

legal

permissible

allowable

legitimate

مجاز، مشروع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

این سند روا و قانونی است.

The document is authorized and legally binding.

دادن فرصت دوباره به او روا است.

It is fair to give him a second chance.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد روا

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت روا

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «روا» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/روا

لغات نزدیک روا

پیشنهاد بهبود معانی