فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بیهوش شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

از هوش رفتن

فونتیک فارسی

bihoosh shodan
فعل لازم

to become anesthetized, to swoon, to faint, to pass out

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

گاز چاه او را گرفت و بیهوش شد.

The fumes in the well affected him and he fainted.

فشار خون بیمار ناگهان افت کرد و باعث شد بیهوش شود.

The patient's blood pressure dropped suddenly, causing him to faint.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت بیهوش شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیهوش شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیهوش شدن

لغات نزدیک بیهوش شدن

پیشنهاد بهبود معانی