آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

ترکش به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / tarkesh /

shrapnel, fragment

shrapnel

fragment

قطعه‌ی جداشده از گلوله هنگام انفجار

این سرباز در اثر انفجار در این نزدیکی مورد اصابت ترکش قرار گرفت.

The soldier was hit by shrapnel from a nearby explosion.

سرباز توسط یک ترکش در انفجار زخمی شد.

The soldier was injured by a fragment during the explosion.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بمب منفجر شد و ترکش به همه‌ی جهات رفت و صحنه‌ی ویرانگری را ایجاد کرد.

The bomb detonated, sending shrapnel in all directions and creating a devastating scene of destruction.

اسم
فونتیک فارسی / tarkesh /

quiver

quiver

تیردان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او دستش را به‌سمت ترکش برد تا تیر بردارد.

He reached into his quiver to grab an arrow.

او تیر را از ترکش بیرون کشید و با دقت نشانه گرفت.

She pulled an arrow from her quiver and aimed carefully.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ترکش

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
پاره‌گلوله پاره خمپاره

ارجاع به لغت ترکش

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ترکش» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ترکش

لغات نزدیک ترکش

پیشنهاد بهبود معانی