فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

تطبیق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مطابقت
  • فونتیک فارسی

    tatbigh
  • اسم
    comparison, comparing, collation, apposition, collating, juxtaposition
    • - ظرفیت بشر برای تغییر و تطبیق

    • - the human capacity for change and adaptation
    • - تطبیق نحوی

    • - syntactic comparison
  • سازگاری
  • فونتیک فارسی

    tatbigh
  • اسم
    conformation, conformity, adaptation
    • - تطبیق تکاملی

    • - evolutionary adaptation
    • - تطبیق گیاه با محیطش به او این امکان را داد که در شرایط دشوار رشد کند.

    • - The plant's adaptation to its environment allowed it to thrive in harsh conditions.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد تطبیق

ارجاع به لغت تطبیق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تطبیق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تطبیق

لغات نزدیک تطبیق

پیشنهاد بهبود معانی