تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- با هدف ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضا
- تعادل برقرار کردن
- باید میان درآمد و هزینههای خود تعادل برقرار کنم.
- تعادل خود را از دست دادن
- تعادل خود را حفظ کردن
- تعادل داشتن
- وزنهی تعادل
- دارای تعادل/ متعادل
- در هر کاری باید از تعادل پیروی کرد
- تعادل در همه چیز.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تعادل» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تعادل