آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

تعرفه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / ta'refe /

tariff, price list

tariff

price list

فهرست بهای کالاها

در سال ۲۰۰۵ اتحادیه‌ی اروپا بر کالاهای آمریکایی تعرفه گذاشت.

In 2005, the EU imposed tariffs on American goods.

حذف تعرفه‌های تجاری بین دو کشور منجر به افزایش همکاری اقتصادی بین آن‌ها شد.

The removal of trade tariffs between the two countries led to increased economic cooperation.

اسم
فونتیک فارسی / ta'refe /

ballot, vote, identity card

ballot

vote

identity card

برگ شناسایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

تعرفه‌ام را پر کردم و آن را در صندوق انداختم.

I filled out my ballot and dropped it in the box.

کاندیداها مشتاقانه منتظر نتایج تعرفه بودند.

The candidates eagerly awaited the results of the ballot.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تعرفه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
شناسایی ورقه‌شناسایی
مترادف:
رای
مترادف:

ارجاع به لغت تعرفه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تعرفه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تعرفه

لغات نزدیک تعرفه

پیشنهاد بهبود معانی