به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

فهرست به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • لیست، سیاهه
  • فونتیک فارسی

    fehrest
  • اسم
    list, appendix, table, gloss, glossary, register, bill, contents, docket, enumeration, index, roster, roll, roll call, schedule, inventory, listing
    • - در دوران حکومت او نام بسیاری از مخالفین در فهرست سیاه وارد شد.

    • - During his rule many dissidents were blacklisted.
    • - او امروز افتخار دیگری بر فهرست افتخارات خود افزود.

    • - Today, he added one more laurel to the list of his achievements.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد فهرست

ارجاع به لغت فهرست

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فهرست» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/فهرست

لغات نزدیک فهرست

پیشنهاد بهبود معانی