فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

تقویت کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نیرو دادن

فونتیک فارسی

taghviyat kardan
فعل متعدی
to make strong, to bolster, to support, fortify, to abet, to strengthen, to reinforce, to invigorate, to enrich, to energize

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

- روحیه‌ی کسی را تقویت کردن

- to bolster one's morale

- خاک را با کود تقویت کردن

- to enrich a soil with fertilizer
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد تقویت کردن

  1. مترادف:
    نیرومند ساختن قوی کردن
  1. مترادف:
    مقاوم ساختن استحکام بخشیدن
  1. مترادف:
    تحکیم بخشیدن
  1. مترادف:
    پشتیبانی کردن حمایت کردن

ارجاع به لغت تقویت کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تقویت کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقویت کردن

لغات نزدیک تقویت کردن

پیشنهاد بهبود معانی