to make strong, to bolster, to support, fortify, to abet, to strengthen, to reinforce, to invigorate, to enrich, to energize
to make strong
to bolster
to support
fortify
to abet
to strengthen
to reinforce
to invigorate
to enrich
to energize
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روحیهی کسی را تقویت کردن
to bolster one's morale
خاک را با کود تقویت کردن
to enrich a soil with fertilizer
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تقویت کردن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تقویت کردن