امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

توله به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

tavalloh
baby, cub, get, offspring, spawn, youngling

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پلنگ و خرس و غیره
whelp
pup, puppy
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد توله

  1. مترادف:
    نوزاد سگ بچه سگ
  1. مترادف:
    نوزاد جانور

ارجاع به لغت توله

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «توله» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/توله

لغات نزدیک توله

پیشنهاد بهبود معانی