فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

تپیدن قلب به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

ضربان داشتن قلب

فونتیک فارسی

tapidane ghalb
فعل لازم

to beat, to pump

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

قلبم شروع به تندتر تپیدن کرد.

My heart started to beat faster.

وقتی از میان جنگل می‌دوید، قلبش به‌شدت می‌تپید.

His heart pumped wildly as he ran through the forest.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت تپیدن قلب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «تپیدن قلب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تپیدن قلب

لغات نزدیک تپیدن قلب

پیشنهاد بهبود معانی