آخرین به‌روزرسانی:

خروسک به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

بیماری عفونت سیستم تنفس فوقانی

فونتیک فارسی

khoroosak
اسم

پزشکی laryngitis, croup

سرفه‌ی بلند کودک از علائم شایع خروسک است.

The child's loud cough is a common symptom of croup.

خروسک اغلب پس‌از سرماخوردگی یا عفونت ویروسی رخ می‌دهد.

Laryngitis often occurs after a cold or viral infection.

مهره‌ی خروسکی

فونتیک فارسی

khoroosak
اسم

مکانیک wing nut, fly nut

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

برای محکم کردن این براکت روی قاب به یک خروسک نیاز دارم.

I need a fly nut to secure this bracket to the frame.

بدون خروسک کل تنظیمات ممکن است از هم بپاشد.

Without the wing nut, the entire setup could fall apart.

بچه‌ی خروس

فونتیک فارسی

khoroosak
اسم

جانورشناسی cockerel, young rooster

خروسکی بزرگ در اطراف حیاط مزرعه می‌چرخید.

A proud young rooster strutted around the farmyard.

کشاورز خروسکی زیبا با پرهای جذاب را بزرگ کرد.

The farmer raised a beautiful cockerel with vibrant feathers.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خروسک

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خروسک» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خروسک

لغات نزدیک خروسک

پیشنهاد بهبود معانی