۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

خنثی کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / khonsaa kardan /

to neutralize, to frustrate, to counter, to annul, to undo, to negate, to foil, to cancel, to balk, to nullify, to offset, to counteract, to thwart, to stymie, to compensate, to stonewall, to stultify

بی‌اثر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

این دانشمند از باز برای خنثی کردن محلول اسیدی استفاده کرد.

The scientist used a base to neutralize the acidic solution.

او از قدرت اجرایی گسترده ی خود برای خنثی کردن تصمیمات فرمانداری‌های محلی استفاده کرد.

He used his broad executive powers to nullify decisions by local governments.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت خنثی کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خنثی کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خنثی کردن

لغات نزدیک خنثی کردن

پیشنهاد بهبود معانی