فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

درگیر به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • گرفتار، دست‌اندرکار
  • فونتیک فارسی

    dargir
  • صفت
    involved, entangled, afflicted, caught up (in), embroiled
    • - شرکت داشتن در، درگیر بودن در

    • - be involved in/with
    • - عوامل درگیر، عوامل دخیل، عوامل مربوط

    • - the factors involved
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد درگیر

ارجاع به لغت درگیر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «درگیر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/درگیر

پیشنهاد بهبود معانی