با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

دسترسی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دستیابی، حصول، توانایی

فونتیک فارسی

dastresi
اسم
access, approach, reach, resort, availability, disposal

- دسترسی به او مشکل است.

- He is difficult to reach.

- خارج از دسترسی

- beyond reach

- اجازه‌ی دسترسی نامحدود به شواهد موجود در پرونده به خبرنگاران داده شد.

- Reporters were given unrestricted access to the evidence in the case.

- کارآگاهان خواستار دسترسی به خانه‌ی او شدند.

- Investigators wanted to get access to his home.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دسترسی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دسترسی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دسترسی

لغات نزدیک دسترسی

پیشنهاد بهبود معانی