عامیانه delight, comfort, happiness, joy, consolation
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
کودک یگانه عشق و دلخوشی او بود.
The child was her only love and comfort.
فرزندانم دلخوشی من هستند.
My children are my joy.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «دلخوشی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دلخوشی