آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

دور زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم فعل متعدی
فونتیک فارسی / dõr zadan /

to orbit, to go around, to skirt, to circumnavigate, to arc, to circumambulate, to whirl, to turn, to revolve, to circulate, to curve, to wheel to go round, to swing, to circuit, to spin, to compass, to rotate, to round, to circle

to orbit

to go around

to skirt

to circumnavigate

to arc

to circumambulate

to whirl

to turn

to revolve

to circulate

to curve

to wheel to go round

to swing

to circuit

to spin

to compass

to rotate

to round

to circle

چرخیدن، چرخ زدن، گردیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

سفینه طوری طراحی شده بود که سیاره‌ی مریخ را دور بزند.

The spacecraft was designed to circumnavigate the planet Mars.

سیاره‌ها طبق الگویی قابل پیشبینی خورشید را دور می‌زنند.

The planets orbit around the sun in a predictable pattern.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت دور زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دور زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دور زدن

لغات نزدیک دور زدن

پیشنهاد بهبود معانی