با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

راه‌اندازی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • آغاز به کار
  • فونتیک فارسی

    raah andaazi
  • اسم
    launching, sending away, putting into operation, setting in motion, boot, initiation, inauguration, initiating, start-up
    • - راه‌اندازی وب‌سایت جدید شرکت با بازخورد مثبتی از جانب کاربران مواجه شد.

    • - The company's launching of their new website was met with positive feedback from users.
    • - راه‌اندازی کارخانه‌ی جدید

    • - the putting into operation of the new factory
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت راه‌اندازی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «راه‌اندازی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/راه‌اندازی

پیشنهاد بهبود معانی