۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

رم کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / ram kardan /

to run wild, to get spooked, to buck, to bolt (away)

چموشی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

اسب رم کرد و سوار خود را انداخت.

The horse ran wild and and threw its rider over.

اسب وحشیانه رم کرد.

The horse bucked wildly.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت رم کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «رم کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/رم کردن

لغات نزدیک رم کردن

پیشنهاد بهبود معانی