yellow, yellow-colored
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او برای مهمانی یک پیراهن زردرنگ پوشید.
She wore a yellow dress to the party.
یک پرندهی زردرنگ کوچک و بامزه روی شاخهای نشست.
A cute little yellow bird perched on a branch.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «زردرنگ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/زردرنگ