آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

شتاباندن به انگلیسی

معنی‌ها

accelerate, expedite, hasten, hurry, precipitate, quicken, rough, spur

accelerate

expedite

hasten

hurry

precipitate

quicken

rough

spur

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

عامیانه hustle

hustle

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شتاباندن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شتاباندن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شتاباندن

لغات نزدیک شتاباندن

پیشنهاد بهبود معانی