فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

شناختن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

تشخیص دادن

فونتیک فارسی

shenaakhtan
فعل متعدی

to recognize, to know, to spy, to spot, to sum, to place, to class, to classify, to identify, to hail, to acknowledge, to characterize

پس‌از سال‌ها دوست قدیمی خود را شناختن

to recognize an old friend after many years

او را از مدرسه می‌شناسد.

She knows him from school.

آشنا بودن

فونتیک فارسی

shenaakhtan
فعل متعدی

to know, to be knowledgable about, to be acquainted with

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ما خطرات مرتبط با این سرمایه‌گذاری را می‌شناسیم.

We know the risks involved in this investment.

او می‌خواهد قبل‌از سفر فرهنگ‌های مختلف را بشناسد.

He wants to be knowledgeable about different cultures before traveling.

به حساب آوردن

فونتیک فارسی

shenaakhtan
فعل متعدی

to account, to count, to consider, to figure

شناختن تمام متغیرها در آزمایش مهم است.

It’s important to account all variables in the experiment.

شناختن هر مورد با دقت در حین بازرسی مهم است.

It's important to count each item carefully during the audit.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شناختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شناختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شناختن

لغات نزدیک شناختن

پیشنهاد بهبود معانی