آخرین به‌روزرسانی:

صرف کردن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sarf kardan /

to spend, to expand, to consume, to pay, to invest, to outlay

مصرف کردن

زمان و نیرویی که صرف نگارش این کتاب کرده‌ام.

The time and energy I have expended in writing this book.

من کوشش و وقت زیادی را صرف نگارش این فرهنگ کرده‌ام.

I have invested a lot of time and effort in this dictionary.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sarf kardan /

to eat, to drink, to have

خوردن و نوشیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او در ظهر ناهار صرف می‌کند.

She eats lunch at noon.

آن‌ها در تابستان برای حفظ آب بدن آب‌میوه صرف می‌کنند.

They drink juice to stay hydrated during the summer.

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sarf kardan /

to use, to employ, to devote, to spend, to bestow, to dedicate

گذراندن، سپری کردن

شکارچی ساعت‌ها برای پر زدن به تیرهایش وقت صرف کرد.

The hunter spent hours feathering his arrows.

وقت زیادی که صرف چرندیات شد

acres of time devoted to trivia

فعل متعدی
فونتیک فارسی / sarf kardan /

دستور زبان to conjugate, to inflect, to decline

صیغه‌های مختلف فعل را به کار بردن

آن‌ها افعال انگلیسی را درست صرف کردند.

They conjugated English verbs correctly.

در زبان انگلیسی، ما فعل‌ها را برای نشان دادن زمان و حالت صرف می‌کنیم.

In English, we inflect verbs to indicate tense and mood.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صرف کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صرف کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/صرف کردن

لغات نزدیک صرف کردن

پیشنهاد بهبود معانی