با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

طول کشیدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • زمان زیاد گرفتن
  • فونتیک فارسی

    tool keshidan
  • فعل لازم
    to last, to take time, to drag (on), to take long, to linger, to continue
    • - شب‌ها زیاد طول نمی‌کشد تا خوابم ببرد.

    • - It doesn't usually take long for me to fall asleep at night.
    • - مهمانی زیاد طول نکشید چون همه زود رفتند.

    • - The party didn't last long because everyone left early.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد طول کشیدن

ارجاع به لغت طول کشیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «طول کشیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/طول کشیدن

لغات نزدیک طول کشیدن

پیشنهاد بهبود معانی