با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

ماهیچه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • عضله
  • فونتیک فارسی

    maahiche
  • اسم
    muscle, brawn
    • - قدرت ماهیچه

    • - muscle power
    • - ماهیچه‌ی ارادی

    • - voluntary muscle
    • - دکتر ماهیچه‌ی بیمار را معاینه کرد.

    • - The doctor examined the patient's muscle.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ماهیچه

ارجاع به لغت ماهیچه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ماهیچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ماهیچه

پیشنهاد بهبود معانی