آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴

    ماهیچه به انگلیسی

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / maahiche /

    muscle, brawn

    muscle

    brawn

    عضله

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    قدرت ماهیچه

    muscle power

    ماهیچه‌ی ارادی

    voluntary muscle

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    دکتر ماهیچه‌ی بیمار را معاینه کرد.

    The doctor examined the patient's muscle.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ماهیچه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    عضله کره مایچه

    سوال‌های رایج ماهیچه

    ماهیچه به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ماهیچه» در زبان انگلیسی به muscle ترجمه می‌شود.

    ماهیچه یکی از اصلی‌ترین بافت‌های بدن جانداران است که وظیفه‌ی حرکت دادن اندام‌ها، حفظ وضعیت بدن و حتی تولید گرما را بر عهده دارد. ماهیچه‌ها با انقباض و انبساط خود، امکان انجام حرکات ارادی و غیرارادی را فراهم می‌سازند. بدن انسان صدها ماهیچه دارد که در سه دسته‌ی اصلی طبقه‌بندی می‌شوند: ماهیچه‌های اسکلتی، ماهیچه‌های صاف، و ماهیچه‌ی قلبی. هر یک از این‌ها نقش خاصی در فیزیولوژی بدن دارند و بدون آن‌ها، فعالیت‌های حیاتی زندگی ممکن نبود.

    ماهیچه‌های اسکلتی، همان‌هایی هستند که زیر پوست دیده می‌شوند و در ورزش، تحرک و فعالیت‌های روزمره فعال‌اند. این ماهیچه‌ها ارادی‌اند؛ یعنی انسان با اراده‌ی خود آن‌ها را کنترل می‌کند، مانند بلند کردن یک شی یا دویدن. از سوی دیگر، ماهیچه‌های صاف، در دیواره‌ی اندام‌هایی مانند معده، روده، و عروق خونی قرار دارند و به‌صورت غیرارادی عمل می‌کنند. ماهیچه‌ی قلبی نیز ساختار ویژه‌ای دارد و فقط در قلب یافت می‌شود، با توانایی منحصربه‌فردی در انقباض پیوسته و منظم تا پایان عمر.

    عملکرد ماهیچه‌ها وابسته به سلول‌های عضلانی خاصی است که حاوی رشته‌هایی به‌نام «فیلامنت» هستند. این رشته‌ها با حرکت لغزشی نسبت به یکدیگر باعث کوتاه شدن و انقباض عضله می‌شوند. تأمین انرژی برای این فرآیند از طریق مولکولی به نام ATP انجام می‌گیرد که از تجزیه‌ی گلوکز یا چربی در سلول‌ها به‌دست می‌آید. بنابراین تغذیه، اکسیژن‌رسانی و تمرین فیزیکی، همگی نقش مهمی در سلامت و قدرت ماهیچه‌ها دارند.

    ماهیچه‌ها نه‌فقط برای حرکت بلکه برای سوخت‌وساز بدن نیز حیاتی‌اند. آن‌ها در شرایط استراحت نیز انرژی مصرف می‌کنند، گرما تولید می‌کنند، و در حفظ وزن و ترکیب بدنی نقش مهمی دارند. افرادی که تمرین منظم دارند، به‌ویژه تمرینات مقاومتی مانند وزنه‌برداری، معمولاً حجم و توان ماهیچه‌ای بیشتری پیدا می‌کنند. این موضوع نه‌فقط در زیبایی ظاهری بلکه در سلامت عمومی، پیشگیری از بیماری‌های مزمن، و حتی سلامت روان تأثیرگذار است.

    در کنار تمام ویژگی‌های فیزیولوژیکی، ماهیچه در زبان و فرهنگ نیز جایگاهی استعاری دارد. وقتی کسی را «ماهیچه‌‌ای» توصیف می‌کنیم، به قدرت و توان بدنی او اشاره داریم. حتی در زبان محاوره‌ای، گاهی از «ماهیچه نشان دادن» به‌معنای نمایش قدرت یا تهدید استفاده می‌شود. ماهیچه صرفاً یک بافت زیستی نیست، بلکه بخشی از تصویر ذهنی ما از توانایی، سلامتی و پویایی نیز هست.

    ارجاع به لغت ماهیچه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ماهیچه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ماهیچه

    لغات نزدیک ماهیچه

    • - ماهیتابه چدنی
    • - ماهیتاوه دسته دار
    • - ماهیچه
    • - ماهیچه ای
    • - ماهیچه بندی
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.