با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

متولد به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • زاده
  • فونتیک فارسی

    motevalled
  • اسم صفت
    born, given birth to
    • - متولد اردبیل

    • - born in Ardebil
    • - پیش‌فرض استدلال او این بود که همه‌ی انسان‌ها با حقوق برابر متولد می‌شوند.

    • - The premise of his argument was that all humans are born with equal rights.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد متولد

ارجاع به لغت متولد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «متولد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/متولد

پیشنهاد بهبود معانی