آخرین به‌روزرسانی:

مخارج به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / makhaarej /

expenses, costs, expenditures, outgoings, dues

خرج‌ها

مخارج اضافی

additional costs

او حساب همه‌ی مخارج را دارد.

He keeps count of all expenditures.

اسم جمع
فونتیک فارسی / makhaarej /

vents, outlets

مخرج‌ها

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مخارج

  1. مترادف:
    خرج نفقه هزینه
    متضاد:
    مداخل

ارجاع به لغت مخارج

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مخارج» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مخارج

لغات نزدیک مخارج

پیشنهاد بهبود معانی