to rut, to become drunk, to become intoxicated
to rut
to become drunk
to become intoxicated
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او آنقدر نوشید که مست شد.
He drank so much that he became drunk.
او مست شد.
He became intoxicated.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مست شدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مست شدن