آخرین به‌روزرسانی:

نزدیک شدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / nazdik shodan /

to approach, to near, to get close, to draw nigh, to draw near

فاصله را کم کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او تصمیم گرفت با عزمی راسخ به خط پایان نزدیک شود.

She decided to near the finish line with determination.

من قصد دارم در طول بحث خود به اصل موضوع نزدیک شوم.

I aim to get close the heart of the issue during our discussion.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نزدیک شدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نزدیک شدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نزدیک شدن

لغات نزدیک نزدیک شدن

پیشنهاد بهبود معانی