با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

نشسته به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • حالت نشسته
  • فونتیک فارسی

    neshaste
  • صفت قید
    seated, sedentary, in a sitting position, sitting, squatting
    • - طی زلزله در حالت نشسته باقی ماند.

    • - She remained sitting through the earthquake.
    • - در حالت نشسته نطق کردن

    • - to lecture while sitting
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت نشسته

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نشسته» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نشسته

پیشنهاد بهبود معانی