آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

نهادی به انگلیسی

معنی‌ها

inborn, inbred, ingrown, inherent, institutional, internal, intimate, intrinsic, native, natural, organic, unstudied

inborn

inbred

ingrown

inherent

institutional

internal

intimate

intrinsic

native

natural

organic

unstudied

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

دستور زبان nominative

nominative

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت نهادی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نهادی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نهادی

لغات نزدیک نهادی

پیشنهاد بهبود معانی