فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

واکسینه کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • واکسن تزریق کردن
  • فونتیک فارسی

    vaaksine kardan
  • فعل متعدی
    to vaccinate, to vax
    • - بچه‌ها را در برابر آبله واکسینه کردن

    • - to vaccinate children against smallpox
    • - تصمیم برای واکسینه کردن یک جمعیت زیاد

    • - the decision to vax a large population
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت واکسینه کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «واکسینه کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/واکسینه کردن

لغات نزدیک واکسینه کردن

پیشنهاد بهبود معانی