آخرین به‌روزرسانی:

پایمرد به انگلیسی

معنی

فونتیک فارسی / paaymard /

caring, considerate, contributor, ministrant, persistent, Samaritan, succor, succour

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پایمرد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پایمرد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پایمرد

لغات نزدیک پایمرد

پیشنهاد بهبود معانی