آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پس‌مانده به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم صفت
فونتیک فارسی / pasmaande /

dross, remnants, leftover, wastes, remainder, residuary, scraps, residue

dross

remnants

leftover

wastes

remainder

residuary

scraps

residue

باقی‌مانده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

خوراک پس‌مانده را در یخچال گذاشت.

He left the leftover food in the refrigerator.

او پس‌مانده‌ی نامه‌ی قدیمی را که در صفحات یک کتاب غبارآلود پنهان شده بود، پیدا کرد.

He found remnants of the old letter hidden in the pages of a dusty book.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پس‌مانده

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت پس‌مانده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پس‌مانده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پس‌مانده

لغات نزدیک پس‌مانده

پیشنهاد بهبود معانی