با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پس‌مانده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • فونتیک فارسی

    pasmaande
  • dross, remnant, leftover, waste, remainder
  • خوراک
  • scraps
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پس‌مانده

ارجاع به لغت پس‌مانده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پس‌مانده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پس‌مانده

لغات نزدیک پس‌مانده

پیشنهاد بهبود معانی