با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پلیس به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • شهربان، پاسبان، آژان
  • فونتیک فارسی

    polis
  • اسم
    police, policeman, policewoman, constable, cop, officer, bobby, fuzz
    • - پلیس امنیت شهر را تضمین نمی‌کند.

    • - The police does not guarantee the city's safety.
    • - با وجود آنکه خیلی محتاط بود، بالأخره به چنگ پلیس افتاد.

    • - Even though he was very cagey, he was finally caught by the police.
  • عامیانه flatfoot, bobby, fuzz, peeler
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پلیس

ارجاع به لغت پلیس

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلیس» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پلیس

لغات نزدیک پلیس

پیشنهاد بهبود معانی