آخرین به‌روزرسانی:

کاربردی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / kaarbordi /

applied, operational, pertaining to use or application, functional, applicatory

وابسته به کاربرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

علوم کاربردی

applied sciences

نمادهای کاربردی

operational symbols

نمونه‌جمله‌های بیشتر

مزایای کاربردی زیادی در حراج زدن وجود دارد.

There are operational advantages in putting sales.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کاربردی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کاربردی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کاربردی

لغات نزدیک کاربردی

پیشنهاد بهبود معانی