آخرین به‌روزرسانی:

کشتن به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

keshtan

to kill, to murder, to put out, to extinguish, to suppress

to sow, to plant, to spot, to leave in the lurch

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

عامیانه hit, off, waste

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کشتن

  1. مترادف:
    قتل
  1. مترادف:
    ذبح نحر

ارجاع به لغت کشتن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کشتن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کشتن

لغات نزدیک کشتن

پیشنهاد بهبود معانی