فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کم آوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • به قدر کافی از چیزی نداشتن
  • فونتیک فارسی

    kam aavardan
  • فعل متعدی
    to have a short supply of, to fall short, to want, to be short of, to shy
    • - او نفس کم آورده بود.

    • - She was very short of breath.
    • - چون صد دلار کم آوردیم به سفر نرفتیم.

    • - since we were short by one hundred dollars we did not go on the trip.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت کم آوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کم آوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کم آوردن

لغات نزدیک کم آوردن

پیشنهاد بهبود معانی