فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

گردشگر به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

توریست، سیاح

فونتیک فارسی

gardeshgar
اسم

tourist, motorist, ranger, sightseer

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

گردشگر آلمانی

a German tourist

اینجا جاذبه‌های گردشگری زیادی دارد و افراد بسیاری هنگام تعطیلات به اینجا می‌آیند.

There are many tourist attractions here, lots of people come here for holidays.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گردشگر

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گردشگر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گردشگر

لغات نزدیک گردشگر

پیشنهاد بهبود معانی