آخرین به‌روزرسانی:

گوزیدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل لازم
فونتیک فارسی / goozidan /

to fart, to break wind

باد در کردن، گوز دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

او اجازه نداشت بگوزد یا پایش را روی میز بگذارد.

He wouldn't be allowed to fart or put his feet on the table.

سربازان در کمپ به راحتی می‌گوزند.

Some soldiers fart very easily and comfortably in the camp.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گوزیدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گوزیدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گوزیدن

لغات نزدیک گوزیدن

پیشنهاد بهبود معانی