۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

گیر انداختن به انگلیسی

معنی‌ها

to betray, to give up, to entrap, to corner, to catch, jam, snarl, stick, straiten, trap, wedge

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

عامیانه throw

مجازی constrain

مکانیک engage

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گیر انداختن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گیر انداختن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/گیر انداختن

لغات نزدیک گیر انداختن

پیشنهاد بهبود معانی