لغات تخصصی اقتصاد در انگلیسی

deflation

تورم منفی، (پول) انقباض

deflationary

ضدتورمی، انقباضی

demand-pull

وابسته به تورم ناشی از تقاضا، (وابسته به) کشش تقاضا

deposit account

حساب سپرده

depreciate

کم‌بها کردن، نابود کردن

depreciation

استهلاک، کاهش بها، افت ارزش، تنزل ارزش

depressed

راکد‌، کساد، رکود

depression

کسادی، تنزل، رکود

deregulate

قانون‌زدایی کردن (برداشتن مقررات و قانون‌های حاکم بر امری)، داتی‌زدایی کردن

deregulation

عدم نظارت دولت، حذف نظارت یا محدودیت

derivative

ابزار مشتقه، ابزار برگرفته (قرارداد یا اوراقی که ارزش آن‌ها وابسته به ارزش اوراق بهادار یا کالا یا شمش یا ارز اصلی است و هیچ‌گونه ارزش مستقلی ندارند)

devalue

تنزل قیمت دادن، از ارزش و شخصیت کسی کاستن

developing

در حال توسعه، در حال رشد

development

پیشرفت، توسعه، بسط، ترقی، نمو، رشد

diminishing returns

بازده‌های کاست‌گرای، بازده‌های نزولی

disintermediation

درآوردن پول از حساب بانکی و سرمایه‌گذاری در اوراق قرضه و چیزهایی که بهره‌ی بالاتری می‌دهند

dividend

سود سهام، مقسوم

dollar (cost) averaging

میانگین‌سازی هزینه به دلار

dow

میانگین داو جونز (Dow) (Dow Jones average)

Dow Jones average

شاخص بازار سهام ایالات متحده (سیستمی برای اندازه‌گیری ارزش فعلی سهام که بر اساس میانگین قیمت سهام ۳۰ شرکت آمریکایی از جمله مشاغل مهم تولیدی، مالی، فناوری و سرگرمی است)

downside

کسادی، کاهش قیمت، زیان، روند نزولی قیمت

downtrend

سیر نزولی، سیر به‌ طرف پایین

downturn

نزول، کاهش، رکود اقتصادی

duopoly

انحصار فروش کالا بین دو نفر، انحصار دو نفری

econ

اقتصادی
علم اقتصاد
اقتصاد

economic

اقتصادی، (مربوط به علم) اقتصاد

economics

(علم) اقتصاد
وضع اقتصادی، جنبه‌ی اقتصادی، جنبه‌ی مالی

economies of scale

صرفه‌جویی مقیاس (فرآوری زیاد که با افزایش فروش و کم شدن قیمت همراه است)

economist

اقتصاددان، عالم اقتصادی، متخصص اقتصاد

economy

اقتصاد، نظام اقتصادی
صرفه‌‌‌‌‌‌‌‌جویی، اقتصاد
اقتصادی، مقرون‌به‌صرفه، مقتصدانه، صرفه‌جویانه، ارزان

emu

(European Monetary Union) اتحادیه‌ی پولی اروپا

entrepreneurial

کارآفرینانه، مربوط به کارآفرینی، نوآورانه

entrepreneurship

کارآفرینی، بنگاه‌داری

equilibrium

موازنه، تعادل، آرامش، سکون

equity

ارزش دارایی خالص، ارزش سهام، حقوق صاحبان سهام

expand

منبسط کردن، توسعه دادن، بسط دادن، پهن کردن، به تفصیل شرح دادن

expansionary

انبساطی، گسترش‌گرای، گسترشی

export

(کالا، اندیشه) صادر کردن
صدور، صادرات

factor

واگذار کردن حق وصول

fair trade

تجارت منصفانه

farm

تفویض وصول مالیات، تفویض مالیات‌ستانی (به‌ویژه واگذاری عمل گردآوری مالیات به شخص ثالث در مقابل دریافت وجه ثابت)
واگذار کردن وصول مالیات (به شخص ثالث در مقابل دریافت وجه ثابت)

Federal Reserve System

(آمریکا) بنیاد بانکداری دولت فدرال (که بر بانک مرکزی سرپرستی دارد)

fiddle

حقه سوار کردن، کلاه‌برداری کردن
کلاهبرداری

finance

مالیه، دارایی، تأمین مالی، سرمایه‌گذاری
علم مالیه، علم دارایی، اداره‌ی امور مالی
وضع مالی، امکانات مالی، بنیه‌ی مالی، پول، دارایی، سرمایه، بودجه
تأمین بودجه، تأمین هزینه، سرمایه‌گذاری
بودجه‌ی چیزی را تأمین کردن، هزینه‌ی چیزی را پرداختن، سرمایه‌ی چیزی را گذاشتن، پول چیزی را دادن

financial

مالی، پولی

financing

تأمین مالی، فاینانس، تأمین بودجه

fire sale

حراج دارایی، حراج سهام (به‌دلیل نیاز به پول یا ورشکستگی)

fiscal

مالی، مالیاتی، محاسباتی

float

شناور ساختن، منتشر کردن

fragmentation

تکه‌تکه شدن

free enterprise

کسب و کار آزاد

free market

(بازرگانی) بازار آزاد (که در آن رقابت و قیمت‌ها آزاد است و دخالت دولت در حداقل)

free trade

تجارت آزاد، قاچاق

front end

پیشاپیش، پیشکی، از پیش، از قبل، علی‌الحساب (مربوط به قرارداد یا معامله‌ای که نیاز به پرداخت مبلغی به‌عنوان پیش‌پرداخت باشد)

funds

پول، سرمایه، وجوه، بودجه

funny money

پول تقلبی، پول جعلی

future

(بازرگانی، در جمع) پیش‌فروش، پیش‌خرید، سلف‌خری، سلف، جنس سلف، جنس پیش‌فروش شده، جنس پیش خرید شده

game theory

نظریه‌ی بازی‌ها (کوشش برای توضیح رفتار انسان‌ها با نهادها و رجحان‌های متفاوت)

gearing

نسبت بدهی به دارایی، اهرم مالی

gilt

اوراق قرضه (نوعی از سرمایه گذاری ارائه شده توسط دولت که نرخ بهره ثابتی می‌پردازد و کم ریسک)

grant-in-aid

کمک دولتی، اعانه‌ی دولتی (از طرف دولت مرکزی به‌طور بلاعوض به دولت محلی یا سازمان‌ها برای انجام و تکمیل پروژه‌ها داده می‌شود)

gresham’s law

قانون گرشام (نظریه‌ای که می‌گوید پول کم‌پشتوانه پول پر‌پشتوانه را نایاب می‌کند و چون مردم پول خود را به پول پر‌پشتوانه تبدیل و آن را ذخیره می‌کنند؛ درنتیجه پول بد یا کم‌پشتوانه بازار را فرا می‌گیرد)

growth

(سهام شرکت‌ها و غیره) دارای رشد سریع (از نظر قیمت و سود)

highflier

سهام پربازده (سهامی که قیمت آن بسیار سریع‌تر از میانگین بازار افزایش می‌یابد)

hyperinflation

ابرتورم (تورم سالانه در حدود ۱۰۰ درصد در طول سه سال و تورم ماهانه‌ی ۵۰ درصدی)

IDA

(International Development Association) مؤسسه‌ی بین‌المللی توسعه

IMF

صندوق بین‌المللی پول

import

کالای رسیده، کالای وارده، (در جمع) واردات

imported

وارداتی

income tax

مالیات بر درآمد، مالیات بر عایدات