فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Colon

ˈkoʊlən ˈkoʊlən ˈkəʊlən ˈkəʊlən

شکل جمع:

colons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

کالبدشناسی روده‌ی بزرگ، فراخ‌روده، کولون

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

مشاهده

He has cancer of the colon.

او سرطان روده‌ی بزرگ دارد.

The colon plays a vital role in maintaining the body's electrolyte balance.

کولون نقش حیاتی در حفظ تعادل الکترولیت بدن دارد.

noun countable

دونقطه (:)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

When writing a formal letter, it is common to use a colon after the salutation.

هنگام نوشتن نامه‌ی رسمی، استفاده از دونقطه بعد از سلام معمول است.

The colon is commonly used in writing to separate two independent clauses that are closely related.

از دونقطه معمولاً در نوشتن برای جدا کردن دو بند مستقل که ارتباط نزدیکی با هم دارند، استفاده می‌شود.

noun countable

اقتصاد کولون (colón) (واحد پول السالوادور تا سال ۲۰۰۱ و کاستاریکا)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

The exchange rate between the colón and the US dollar fluctuates daily.

نرخ برابری بین کولون و دلار آمریکا روزانه در نوسان است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد colon

  1. noun The basic unit of money in Costa Rica; equal to 100 centimos
    Synonyms:
    Costa Rican colon El Salvadoran colon
  1. noun A port city at the Caribbean entrance to the Panama Canal
    Synonyms:
    aspinwall

ارجاع به لغت colon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «colon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/colon

لغات نزدیک colon

پیشنهاد بهبود معانی