آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

آستانه به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / aastaane /

threshold, brink, limen, outset, onset, eve, verge, start, run in, beginning, run up

threshold

brink

limen

outset

onset

eve

verge

start

run in

beginning

run up

آستان، آغاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

دنیا در آستانه‌ی جنگ جدیدی قرار داشت.

The world was on the threshold of a new war.

آستانه‌ی درد

pain threshold

نمونه‌جمله‌های بیشتر

آستانه‌ی شنوایی

threshold of audibility

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد آستانه

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت آستانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «آستانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آستانه

لغات نزدیک آستانه

پیشنهاد بهبود معانی