threshold, brink, limen, outset, onset, eve, verge, start, run in, beginning, run up
threshold
brink
limen
outset
onset
eve
verge
start
run in
beginning
run up
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دنیا در آستانهی جنگ جدیدی قرار داشت.
The world was on the threshold of a new war.
آستانهی درد
pain threshold
آستانهی شنوایی
threshold of audibility
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «آستانه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/آستانه